نمایندگی کانن - ترکیب بندی در عکاسی

ترکیب بندی در عکاسی

هیچ قانون شکست ناپذیری در مورد چگونگی ترکیب بندی در عکاسی وجود ندارد. بالاخره چه کسی قوانین را دوست دارد به جز مدیر مدرسه قدیمی شما یا روسای بخش منابع انسانی؟ با این حال چندین دستورالعمل ترکیب بندی در عکاسی، در سایت کانن وجود دارد که می توانید از آنها برای کمک به بهبود ترکیب بندی عکس های خود استفاده کنید.

برخی از ایده های ارائه شده در این مقاله هزاران سال است که وجود داشته و توسط برخی از مشهورترین نام های تاریخ در هنر و معماری استفاده شده است.

پیشنهاد خرید
Canon eos 1300d 18 55mm is i pic1 800x800 1

دوربین عکاسی کانن مدل EOS 1300D به همراه لنز 18-55

مشاهده محصول

اموزش ترکیب بندی در عکاسی

هر بار که عکسی می گیرید، در نهایت تصمیمات آگاهانه ای در مورد مواردی که باید شامل یا حذف کنید، می گیرید. شما همچنین تصمیم می گیرید که چگونه اشیایی را که در کادر شما قرار دارند بچینید. بنابراین، ترکیب چیست؟ این به سادگی چینش عناصر در عکس شما است.

می دانم که بسیاری از افراد تعاریف پیچیده تری از ترکیب بندی دارند، اما به نظرم می رسد که آنها فقط همه چیز را گیج کننده تر می کنند. در پایان، هر چیزی که در مورد ترکیب بندی می شنوید به ترتیب عناصر موجود در عکس شما خلاصه می شود – و اینکه چگونه این چیدمان باعث موفقیت یا شکست عکس می شود.

البته گرفتن یک ترکیب خوب به دور از سادگی است. اما این دلیل بیشتری برای ساده نگه داشتن همه چیز در صورت امکان است. اگر حتی در هنگام نوشتن یک عکس در تلاش هستید که از کجا شروع کنید، به اصول اولیه فکر کنید. عکس شما چیزهایی در خود دارد. وظیفه شما این است که آنها را مرتب کنید.

ترکیب بندی در عکاسی یکی از مهم ترین عوامل فنی در عکاسی است که مستقیماً با زیبایی شناسی تصویر مرتبط است. ترکیب بندی دیدگاه خاص هنرمند و ایده ها و مفاهیم نقاشی را به بیننده یا بیننده منتقل می کند. ترکیب بندی به بینندگان کمک می کند تا تصاویری هدفمند و واضح ایجاد کنند.

ترکیب بندی در عکاسی موضوعی ساده و بی اهمیت به نظر می رسد. با این حال، در واقع بخش مهمی از ایجاد عکس های حرفه ای و موفق است. انتخاب ترکیب مناسب در عکس گیج کننده و پیچیده نیست و با رعایت یکسری قوانین از پیش تعریف شده می توانید عکس های جذاب تری ثبت کنید.

ترکیب بندی در عکاسی چیست؟

قاب و ترکیب بندی اولین نقطه تماس بیننده با یک اثر هنری مانند نقاشی یا عکس است. ترکیب بندی تاثیر مستقیمی در انتقال ایده تصویر و درک بهتر بیننده دارد. ترکیب بندی می تواند یک موضوع به ظاهر ساده را به یک اثر هنری تبدیل کند یا یک عکس ضعیف از یک منظره شگفت انگیز ایجاد کند.
ذهن انسان همیشه فضاهای نامرتب را دوست ندارد. ترکیب بندی در واقع هنر چیدمان عناصر و چیدمان فضاهای عکس است. سکانسی که ارتباط قوی بین عناصر و صحنه ایجاد می کند و احساس یا مفهومی را به بیننده منتقل می کند.

چرا ترکیب بندی در عکاسی مهم است؟

چند بار عکسی را دیده‌اید که به نظر می‌رسید در مکانی شگفت‌انگیز با موضوعی باورنکردنی گرفته شده باشد، اما این تصویر کار زیادی برای شما نداشته است؟

ترکیب بندی همه چیز در مورد یک عکس است. اغلب اوقات، یادگیری جنبه فنی یک تصویر بسیار آسان است، بنابراین تنها چیزی که یک تصویر عالی را از تصویری که کمتر جالب است جدا می کند، ترکیب بندی است.

این روزها همه یک دوربین دارند، بنابراین اینکه چگونه می‌توانید به صورت بصری از چیزی که توسط توده‌ها دقیقاً در کنار شما عکاسی می‌شود، عکس بگیرید، به تمایز کارتان از سایر عکاسان کمک می‌کند. امیدواریم که این موفقیت یا کسب و کاری را که به دنبال آن هستید به دست آورید.

ترکیب بندی در عکاسی با چه اهدافی انجام می شود؟

  • انتقال مفهوم مورد نظر عکاس به بیننده
  • روایت داستان عکس
  • ایجاد تعادل بصری و ارتباط بین عناصر عکس
  • ساده سازی فضای عکس برای درک بهتر بیننده
  • چیدمان منظم عناصر برای ایجاد جذابیت بیشتر

تکنیک های ترکیب بندی

قوانینی در طول سال‌ها برای دستیابی به بهترین ترکیب تصاویر وضع شده‌اند، اما هیچ قانون الزام‌آوری در مورد ترکیب‌بندی تصویر منظره وجود ندارد. این قوانین بیشتر برای راهنمایی عکاسان در نظر گرفته شده است و همیشه لازم نیست رعایت شود.

قانون یک سوم در ترکیب بندی در عکاسی

یکی از مهم ترین قوانین ترکیب بندی عکس، قانون یک سوم است. این قانون به عنوان یکی از کاربردی ترین قوانین در تمامی ژانرهای عکاسی و نقاشی و سینما شناخته می شود. برای استفاده از این نوع ترکیب بندی، باید فضای عکس را به 9 قسمت مساوی با 2 خط عمودی و 2 خط افقی تقسیم کنید.

این خطوط را می توان ذهنی در نظر گرفت یا با فعال کردن گزینه شبکه دوربین استفاده کرد. این خطوط در 4 نقطه قطع می شوند که به نقاط طلایی معروف هستند و مناسب ترین نقاط برای قرار دادن سوژه هستند. هر یک از این چهار نکته به درجات متفاوتی اهمیت دارد زیرا توجه را به خود جلب می کند.

برای به دست آوردن یک ترکیب بندی قابل قبول، باید سوژه اصلی عکس را روی یکی از این نقاط قرار دهید البته لازم نیست که نقطه شاخص عکس یا سوژه اصلی روی این نقاط قرار گیرد، گاهی اوقات قرار دادن سوژه بر روی یک خط جداکننده برای ایجاد یک ترکیب قوی برای رسیدن کافی است.

انتخاب سوژه مناسب به فضای عکس و اهداف شما بستگی دارد.
در هر فضا و موقعیتی عناصر مختلفی وجود دارد. برخی از عکس ها ترکیب بندی ساده ای دارند و برخی دیگر پیچیده هستند. ترکیب بندی قانون یک سوم کمک می کند تا خطوط عمودی و افقی کادر کاملاً مستقیم ثبت شود و سایر عناصر به صورت سیستماتیک چیده شوند.

قانون نسبت یک سوم به دو صورت در عکس های منظره قابل استفاده است. روش اول قرار دادن افق در خط پایین توزیع است که در این شرایط 2/3 عکس متعلق به آسمان است. اما گاهی اوقات در موقعیت های عکاسی، پیش زمینه جذابیت بیشتری دارد و آسمان اهمیت کمتری دارد. در این حالت، خط افق روی خط بالایی تقسیم یک سوم و در نتیجه 2/3 تصویر در قسمت زمینی عکس قرار می گیرد. دقت کنید لازم نیست افق را دقیقا روی خطوط افقی قرار دهید.

قانون نسبت طلایی در ترکیب بندی در عکاسی

نسبت طلایی یکی از قوانین ترکیب بندی است که در بیشتر آثار هنرمندان رنسانس یافت می شود. نسبت طلایی از یک فرمول پیچیده ریاضی به نام نسبت فیبوناچی گرفته شده است. رعایت نسبت طلایی در عکاسی ممکن است کمی پیچیده تر از قانون یک سوم به نظر برسد، اما قانون یک سوم برای بسیاری از ترکیب بندی های عکس مناسب تر است.
توضیح فرمول نسبت طلایی علمی است و بسیاری از دوستان عکاس حوصله خود را از دست می دهند. بسیاری از هنرمندان نسبت طلایی را روشی پیچیده می دانند و از نسبت یک سوم استفاده می کنند.

برای ساده کردن و استفاده از این نوع ترکیب، فقط منحنی نسبت طلایی را به خاطر بسپارید (شکل زیر). اگر حافظه بصری خوبی دارید، می توانید این منحنی را در کادر خود مجسم کنید و سوژه خود را در نقطه درست قرار دهید. سخت نیست اما با تمرین مداوم و رعایت این سبک موفق خواهید شد. نسبت طلایی نتایج عالی به عکس های طبیعت و منظره می دهد و به شما کمک می کند عکس هایی را در محیطی مینیمالیستی و چشم نواز ثبت کنید.

قانون یک سوم بهتر است یا نسبت طلایی ؟

نسبت طلایی و نسبت یک سوم هر دو با هدف تعیین فضای مناسب برای سوژه اصلی در عکس استفاده می شود. اما وجه تمایز این دو قانون چیدمان عناصر بروی خطوط صاف و منحنی است. در ترکیب یک سوم عناصر عکس با توجه به خطوط عمودی و افقی چیدمان می شوند اما در نسبت طلایی عناصر با توجه به خطوط منحنی فیبوناچی (منحنی حلزونی) چیدمان می شود.

ترکیب بندی نسبت طلایی به نسبت یک سوم کمی پیچیده تر است که باعث می شود بیننده زمان بیشتری را به درک مفهوم و یا داستان عکس اختصاص دهد. اما معمولا ترکیب های نسبت طلایی جذاب تر و حرفه ای تر دیده می شوند.

تمرکز انتخابی

اگر من یا شما بخواهیم صحنه‌ای را با برد پیت به اشتراک بگذاریم، به سختی می‌توانیم خودمان را با او روی پرده نشان دهیم، مگر اینکه کاری انجام داده باشیم که واقعاً بر خودمان تأکید کنیم!

فوکوس انتخابی یک راه عالی برای داشتن چیزی نمادین در کادر خود با چیزی کمتر نمادین در پس زمینه است. با نگه داشتن یک سوژه در فوکوس و محو کردن سوژه دیگر، می توانید روی یک موضوع بیشتر از موضوع دیگر تأکید کنید. این معمولاً با آزمایش عمق میدان انجام می شود و واقعاً می تواند به مختصر و جالب تر شدن یک جمله کمک کند.

نیازی به گفتن نیست که این تکنیک برای عکاسی از طبیعت و پرتره عالی است. اگر تصویر دارای یک سوژه اصلی و یک نقطه کانونی باشد که در آن همه چیز بسیار ساکن باشد، می تواند چشم بیننده را مستقیماً به ترکیب شما جلب کند.

سادگی

وقتی در یک صحنه بزرگ غوطه ور هستید و اتفاقات زیادی در حال رخ دادن است، سعی کنید از خود بپرسید: «چه چیزی در اینجا برای من جالب تر است؟» و سپس تصویر بزرگ را بسازید.

ساده نگه دارید… آنچه را که می خواهید به بیننده نشان دهید. لازم نیست هر عکسی دارای پس‌زمینه‌ای قاتل با سه یا چهار سوژه باشد که به آسمانی دراماتیک منتهی می‌شود تا بیننده شما را علاقمند نگه دارد.

قوانین و نسبت ها

در عکاسی، قوانین و نسبت های “طلایی” زیادی وجود دارد که می توان از آنها برای برجسته کردن نکات جالب در یک ترکیب استفاده کرد. این نسبت ها با استفاده از خطوط و منحنی هایی که به طور طبیعی چشم شما را دنبال می کنند، کادر را به نواحی کلیدی تقسیم می کند.

هدف از این تناسبات کمک به قرار دادن عناصری در ترکیب بندی است که چشم بیننده را به خود جلب می کند و همچنین قرار دادن سوژه ها در گوشه ها و موقعیت های کادر برای جلب چشم بیننده است.

مارپیچ طلایی

مارپیچ طلایی روش دیگری است که مردم اغلب از آن برای ساخت یک عکس استفاده می کنند. یک منحنی از گوشه ها شروع می شود و از قسمت بالایی قاب می رود و به سمت وسط و پایین مارپیچی می رود. مفهوم این است که حرکت ها و سوژه ها باید همه روی منحنی قرار گیرند و جالب ترین قسمت کادر شما باید با وسط مارپیچ در ربع پایینی کادر هماهنگ باشد.

مثلث های طلایی

مثلث طلایی یکی دیگر از تکنیک‌های ترکیب‌بندی است که عکاسان برای شکستن صحنه و تأکید بر مناطق خاصی از کادر استفاده می‌کنند. این شامل کشیدن یک خط مورب از یک گوشه به گوشه دیگر تصویر است و سپس از آن خط، دو خط دیگر از گوشه های باقی مانده می آید تا آنها را به یکدیگر متصل کند. جایی که خطوط کوتاه‌تر خط میانی بزرگ‌تر را لمس می‌کنند، مناطقی هستند که جالب‌ترین قسمت‌های ترکیب بندی شما باید در آن ردیف شوند.

مورب های باروک و شوم

اگر واقعاً از علاقه مندان به تاریخ هنر هستید، احتمالاً در مورد مورب های باروک و شیطانی شنیده اید.

مورب های باروک خطوطی هستند که از راست به چپ در گوشه و کنار می روند. Sinister Diagonal از چپ به راست در گوشه ها می رود. ساده‌تر است که آن را یک «X» در سراسر فریم بنامیم، اما آنقدرها هم جالب نیست.

بازتاب ها و پیش زمینه پویا

دو مورد از موارد مورد علاقه من که باید هنگام نوشتن یک عکس به دنبال آنها باشم، بازتاب ها و پیش زمینه پویا هستند. من به دنبال آب در هر جایی برای استفاده در یک تصویر می گردم. انعکاس ها نه تنها یک تصویر اضافی از سوژه اصلی ثبت می کنند (و چه چیزی بهتر از یک سوژه پویا؟ دو تا از آنها!)، بلکه آب هر رنگی را از آسمان نگه می دارد و انواع هیجان بیشتری را به یک تصویر به شما می دهد.

وقتی آب نباشد، به دنبال انواع دیگر پیش زمینه های پویا می گردم، مانند کنده درختان قدیمی، تخت گل های وحشی، شاخ و برگ های جالب، زمین ترک خورده… هر چیزی که پیش زمینه را در کادرم پر کند و به من کمک کند تا به صحنه کلی علاقه اضافه کنید. چه بهتر این است که پیش زمینه حاوی خطوطی باشد که به سوژه من منتهی شود.

در حالی که این نوع پیش زمینه ها بیشتر با عکاسی منظره مرتبط هستند، با کمی خلاقیت، می توانند در کارهای شهری، عروسی و پرتره نیز عالی باشند. برای کارهای پرتره و محصول، پیش زمینه ها نباید آنقدر پویا باشند، اما مراقب باشید هر گونه حواس پرتی را که ممکن است توجه را از سوژه اصلی شما دور کند، حذف کنید.

تضاد

مردم معمولاً وقتی به کنتراست فکر می کنند به تعادل بین روشنایی و تاریکی فکر می کنند. در حالی که مطمئناً هنگام نوشتن یک تصویر، داشتن آن در جیب شما مفید است، به راه‌های دیگری فکر کنید که اشیا می‌توانند تضاد داشته باشند و به دنبال آن‌ها نیز بگردید.

تضاد می تواند به شکل بزرگ و کوچک، قدیمی و جدید، زنده و مرده، گرم و سرد، سریع و آهسته وجود داشته باشد. راه های بسیار متفاوتی برای روایت داستان با عناصر متضاد به غیر از نور و تاریکی وجود دارد. به سوژه خود نگاه کنید، چیزهایی را پیدا کنید که با آن تضاد دارند و سعی کنید از آنها به عنوان بخشی از ترکیب خود استفاده کنید.

تکرار شکل

الگوها و اشکال تکراری روشی شگفت انگیز برای ایجاد عکس های جالب هستند. نکته کلیدی این است که واقعاً آنها را به خوبی در قاب قرار دهید (قاب را پر کنید!) و مطمئن شوید که چیزهای جالب دیگری به غیر از الگو، مانند رنگ ها، بافت ها و کنتراست وجود دارد.

چشم انداز

دید تونل برای عکاسان بسیار واقعی است، به خصوص زمانی که اتفاق شگفت انگیزی در حال وقوع است. من واقعاً سعی می‌کنم به مشتریان کارگاهم فشار بیاورم که به حرکت ادامه دهند و به 500 شات از همان ترکیب بسنده نکنند.

حتی اگر ممکن است زاویه مناسبی برای عکس خود پیدا کرده باشید، باید ببینید چه گزینه های دیگری در اطراف وجود دارد. وقتی نور تغییر می کند، همیشه می توانید برگردید و دوباره آن عکس نمادین را بگیرید. در این میان، با بالا رفتن، پایین تر شدن، حتی دراز کشیدن آزمایش کنید! زاویه دوربین خود را تغییر دهید تا دید متفاوتی از صحنه داشته باشید.

نور متمرکز

تقریباً هر زمان که آسمان باز می شود و پرتوهای نور شگفت انگیزی را به شما می دهد، یک عکس جالب فقط در انتظار ثبت است. نور متمرکز به دلیل تضادی که بین مناطق روشن و تاریک در یک صحنه ایجاد می کند، به طور خودکار به شما یک نقطه مورد علاقه می دهد.

قاب بندی طبیعی

هنگامی که سوژه خود را پیدا کردید، می توانید به دنبال راه هایی برای کادربندی آن سوژه در تصویر باشید. شاید درختانی وجود داشته باشند که بتوانند دور سوژه خم شوند یا سوراخی در دیوار یا سنگ وجود داشته باشد که بتوانید از آنها برای ایجاد یک قاب جالب استفاده کنید. شاید حتی بتوانید از قسمت هایی از یک دیوار یا ساختمان های قدیمی برای ایجاد یک قاب در اطراف سوژه استفاده کنید.

بزرگنمایی (یا کوچک نمایی)

این فقط با پر کردن قاب متفاوت است. این تکنیک از شما می‌خواهد که جالب‌ترین قسمت‌های یک صحنه را بیابید و تصویر مربوط به آن بخش از تصویر را بسازید. گاهی اوقات، می‌توان با فشرده‌سازی یک صحنه و بزرگ‌نمایی، تصاویر قدرتمندی ایجاد کرد و در نتیجه حواس‌پرتی‌های احتمالی را از ترکیب شما حذف کرد. از طرف دیگر، گاهی اوقات لنز شما توانایی ترکیب بهترین قسمت های صحنه را در یک عکس به شما نمی دهد. بهترین تصویر را می توان با بزرگنمایی و بازتر کردن ایجاد کرد.

عکاسی عمودی

وقتی صحبت از تصاویر منظره به‌ویژه می‌شود، مردم در عکاسی افقی بسیار راکد می‌شوند. به یاد داشته باشید که می توانید به صورت عمودی نیز عکاسی کنید و به همین ترتیب نیز آهنگسازی کنید.

مشابه عکسبرداری در فرمت افقی، می توانید با استفاده از قوانین، نسبت ها و تکنیک هایی که در بالا توضیح دادم، آهنگسازی کنید.

ترکیب تکنیک های ترکیب

هر یک از تکنیک‌های ترکیب‌بندی فوق به شما کمک می‌کنند تصاویری بسازید که از نظر بصری جذاب‌تر هستند، اما می‌توان آن‌ها را برای جلوه بهتری با هم ترکیب کرد! هرچه راه های بیشتری بتوانید چشم بیننده را به تصویر بکشید و آن را در آنجا نگه دارید، تصویر بهتر خواهد بود.

خطوط راهنما در ترکیب بندی

زندگی ما با خطوط مختلف عمودی، افقی، مورب و منحنی احاطه شده است و هر کدام معنای خاص خود را دارند. اشیاء، ساختمان ها، خیابان ها و طبیعت از خطوط مختلفی تشکیل شده اند.
خطوط در ترکیب بندی تصاویر بسیار مهم هستند. گاهی داستان تصویر را بیان می کند و گاهی دیدگاه بیننده را نسبت به موضوع یا جزئیات هدایت می کند. این عنصر مهم در ترکیب بندی به ایجاد تصاویر جذاب و پویا کمک می کند.

خطوط حرکت و پویایی را در عکس ایجاد می کنند و مسیر چشم را روی سطح تصویر کنترل می کنند. گاهی در تصویر ظاهر می شوند و گاهی با کمترین دخالت بیشترین تاثیر را در انتقال مفهوم دارند.
عناصر مختلف در هنر معانی روانی متفاوتی دارند و خطوط نیز از این قاعده مستثنی نیستند که به اختصار به آن می پردازیم:

خط افقی:

خطوط افقی مفهوم تعادل، صلح و آرامش را به بیننده منتقل می کند.

خطوط عمودی:

خطوط عمودی پررنگ و قوی تفسیر می شوند و ثبات و استحکام را نشان می دهند.

مورب:

این خطوط نگاه را هدایت می کند و حرکت و پویایی را نشان می دهد. خطوط مورب به روشی جالب به عکس عمق می بخشند.

خطوط منحنی:

منحنی جذاب است و چشم را به آرامی حرکت می دهد. این خطوط باعث ایجاد حس آرامش در تصویر می شود.

خط زیگزاگ:

خطوط منحنی بریده بریده یا زیگزاگ نشان دهنده شادی، خشم و انرژی متمرکز است.

خط پایین:

خطوط نازک نشان دهنده زیبایی، حس و لطافت است.

خطوط ضخیم:

خطوط ضخیم نشان دهنده ثبات، قدرت و قدرت است.

قوی ترین راه دیدن

سؤال بعدی این است که چگونه عناصر موجود در عکس خود را به طور مؤثر مرتب کنید و پاسخ این است که آنها را به گونه ای مرتب کنید که معنی را نشان دهد.

به عنوان مثال، تصویری را در سر خود به تصویر بکشید. یک سایه دیگر فقط یک سایه نیست. این خطی است که به گلدانی از گل منتهی می شود. گلدان همان رنگ ساعت روی دیوار است. عقربه های ساعت به سمت سایه برمی گردند.

این به نظر یک عکس عمدی نیست؟ در این مورد عکاس (فرضی) تنها با دو ابزار خطوط و رنگ توانسته است اشیاء مختلف را به هم بچسباند و به آنها معنای بیشتری بدهد.

یکی از جملات مورد علاقه من در مورد عکاسی این است که ترکیب بندی خوب “قوی ترین راه برای دیدن” است. کی آن حرف را زد؟ کسی جز ادوارد وستون ، در میان بهترین عکاسان خیابانی تمام دوران و استاد ترکیب بندی نیست.

ترکیب بندی در عکاسی مناظر

هیجانی

عملی کردن “قوی ترین راه دیدن” آسان نیست، اما من معتقدم که همه چیز به احساسات مربوط می شود. به این شکل فکر کنید: ترکیب شما باید مکمل موضوع شما باشد. اگر در حال عکاسی از یک ابر طوفانی شدید و آخرالزمانی هستید، با خیال راحت یک ترکیب بندی شدید و آخرالزمانی ترتیب دهید! احساسات آنها را در همان صفحه دریافت کنید.

اگر مطمئن نیستید که چگونه یک ترکیب بندی شدید را ثبت کنید، نگران نباشید. اول از همه، این راهنما 90٪ در مورد پاسخ به این سوال دقیق است. اما دوم، همه اینها به طرز شگفت آوری شهودی است. در این مثال خاص با طوفان، یک ترکیب بندی شدید ممکن است ترکیبی باشد که در آن افق در امتداد لبه پایینی عکس قرار دارد و آسمان پر از خطوط تیز و دراماتیک است – چیزهایی مانند آن. ممکن است تا آنجا پیش بروید که کنتراست را در پس پردازش تقویت کنید تا اثر را قوی‌تر کنید.

در نهایت، وقتی عکس می‌گیرم همین دو سوال در ذهنم نقش بسته است: «سوژه‌های من چه احساساتی از خود بروز می‌دهند؟ و چگونه می توانم ترکیب خود را طوری تنظیم کنم که همان احساسات را از خود بروز دهد؟»

ساختار

ترکیب شما همچنین مسیر چشم بیننده را از طریق عکس مشخص می کند. حتی اگر نمی‌توانید مسیر دقیقی را که چشم بیننده قرار است طی کند، بدانید، می‌توانید به هر طریقی به چیزها ضربه بزنید .

آیا می خواهید بیننده شما توجه بیشتری به کوه ها در پس زمینه یک تصویر داشته باشد؟ به دنبال خطوطی در پیش زمینه یا آسمان بگردید که به سمت آنها باشد. یا صبر کنید تا نور غروب خورشید با رنگ درخشان بر قله های کوه بتابد. هر کاری می توانید انجام دهید تا کوه ها را به مقصدی برای توجه بیننده تبدیل کنید.

ترکیب بندی در عکاسی

ترکیب بندی در عکاسی

برای من همیشه جالب است که چگونه چشمان ما ناخودآگاه در یک عکس جریان می یابد. به عنوان مثال، ما به طور شهودی مسیر خطوط را در یک تصویر دنبال می کنیم، به خصوص خطوط مستقیم. حتی بیشتر از آن، ما زمان قابل توجهی را صرف تماشای سوژه ها و پریدن از هر موضوع مهم در عکس به سوژه بعدی می کنیم. («موضوع مهم در عکس» چیزی شبیه به صورت یک فرد یا ناحیه ای با وضوح و کنتراست بالا خواهد بود.)

من فقط این ایده ها را از هوا ابداع نمی کنم. نگاهی به این مطالعه دقیق بیندازید که نحوه جریان چشم افراد را در میان آثار مختلف هنر کلاسیک دنبال می‌کند و حتی نحوه جریان چشم‌های آن‌ها را پس از تنظیم مجدد یک یا دو عنصر مقایسه می‌کند. اگر وقت بگذارید و روی آن مطالعه کلیک کنید، چیزی را می بینید که به خصوص برای من جالب است: حتی یک بازآرایی کوچک تقریباً همیشه اثرات آبشاری داشت. به عنوان مثال، برش دادن لبه تاریک و سمت چپ یک نقاشی رامبراند باعث شد مردم زمان بیشتری را صرف تماشای دیواری در پس‌زمینه در طرف مقابل نقاشی کنند.

این قدرت ترکیب است. با تغییر چینش برخی از عناصر اینجا و آنجا، کل ساختار عکس را تغییر می‌دهید و بنابراین نحوه عبور چشم بیننده در تصویر را تغییر می‌دهید.

در انتهای مقاله ” ترکیب بندی در عکاسی ” می خواهیم به اطلاع شما برسانیم که می توانید برای کسب اطلاعات بیشتر و یا خرید دوربین های کانن با کارشناسان ما در نمایندگی کانن تماس حاصل فرمایید.

یک نظر برای “ترکیب بندی در عکاسی

  1. Pingback: فاصله کانونی و ترکیب - نمایندگی رسمی کانن در ایران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تماس با کارشناسان