سبک عکاسی ماکرو با نگاهی متفاوت
عکاسان ماکرو در طی سالیان تجربه اندوزی میآموزند که سبک عکاسی ماکرو این قابلیت را دارد که قوانین لازم الاجرا در سایر سبکها، مانند عکاسی پرتره و چشمانداز، را زیرپا گذاشته و طرحی نو در اندازد. سبک عکاسی ماکرو ، دنیایی متفاوت است که باید آن را کشف کرد و اتخاذ رویکردی متفاوت برای ترکیب علم و هنر، سرمایهای ارزشمند در آن به حساب می آید. با نمایندگی کانن همراه شوید.
عکاسی که در حوزه چشم انداز کار میکند این موضوع را به خوبی میداند که تراز خط افق و مثلا دو درجه پایینتر آوردن آن کار چندان ساده ای نیست. اما در مناظری که مقیاس کوچکتری دارند و هیچ خط افقی در آنها به چشم نمیخورد، چرخاندن دلخواهانه دوربین را به نحوی که رنگها ، خطوط و اشکال موجود در منظره را بتوان به بهترین وجه ممکن با هم ترکیب کرد، عملی خلاقانه میانگارند.
برای اینکه به جذابیت بصری عکسی افزوده شود، میتوان یک شاخه گل یا خرمنی از علفها را کج و به شکل مورب به تصویر کشید. به تصویر کشیدن حشرات در یک گوشه از منظره یا حتی به صورت برعکس روشی قابل قبول برای همگان است؛ آنها در تصویر طوری به نظر میرسند که گویی نیروی گرانش نقش تاثیرگذاری در زندگی آنها ندارد.
یک عکاس باید همیشه این نکته را به یاد داشته باشد که باید با زوایای نا آشنا کلنجار برود و به نحوی عمل کند که گویی این کار هیچ وقت برای او طبیعی نیست و تبدیل به عادت نمیشود. در هر حال، فوکوس کردن با حرکت فیزیکی دوربین کاری است که با کمی تمرین ملکه ذهن افراد می گردد. وقتی از سوژه های ماکرو عکساسی میکنید؛ به ویژه وقتی که باید از حداکثر بزرگنمایی استفاده کرد، فوکوس خودکار بهصورت شانسی اتفاق میافتد. اگر باید تار مویی را که فاصله بسیار کمی با دوربین دارد سوژه عکاسی قرار داد، هرگز نباید از فوکوس استفاده کرد.
فوکوس دستی هم میتواند مؤثر باشد؛ اما برای اینکه سوژه از فاصله کانونی عبور کند، حرکت دادن دوربین به جلو و عقب آسانتر است. شاید این حرف ابتدا دلهره آور به نظر برسد، یا اینکه حداقل مفهومی خارجی باشد. اما با استفاده از این روش، فوکوس کردن روی زنبورهای سرخوش خیلی ساده تر انجام خواهد شد.
ریلهای فوکوس دقیقا مثل یک میکروسکوپ تنظیم میشوند؛ اپتیک نباید تغییر کند، ولی فاصله بین لنزها و سوژه متغیر است. این تکنیک، راهکاری دستی و مفید است؛ به این صورت که دوربین روی سه پایه قرار میگیرد، یک ریل فوکس دارد و شاید بهتر باشد عکسها را با دوربین روی دست گرفت.
این کار، آزادی بیشتری را برای خلاقیت ایجاد می کند. حرکت عکاس به جلو و عقب و در عین حال، چرخیدن به دور سوژه برای پیدا کردن بهترین کامپوزیشن در تصویر، انتخابهای خلاقانه تری را پیش روی عکاس می گذارد که بسیار بیشتر از زمانی است که عکاس، دوربین را بدون حرکت روی یک سه پایه قرار میدهد.
در این روش عکاس میتواند لنز خود را برمبنای اندازه سوژهها فوکوس کند ، در واقع او از لنز خود به عنوان یک حلقه بزرگنمایی استفاده میکند و در نتیجه، پلان کانونی را با یک حرکت فیزیکی از سوژه عبور میدهد.
در صورت استفاده از این روش، معمولا عکاس با سرعت زیاد و به تعداد بالا شروع به ثبت تصاویر میکند تا به فوکوس مناسب برسد و با این امید که بعدها، بهترین عکس با همان فوکوسی که میخواهد را از میان این همه عکس انتخاب خواهد کرد، از فوکوس صحیح میگذرد و همچنان به عکاسی ادامه میدهد. این روش، روشی بسیار مناسب برای عکاسی از حشرات و سایر سوژههای متحرک است. اضافه کردن یک بسته باتری به فلش دوربین، روشنایی همیشگی صحنه را تضمین میکند. برای این کار میتوان از Bolt CBP استفاده کرد که گزینهای عالی و ارزان قیمت است.
اگر عکاس پشت سر هم عکسهای خارج از فوکوس بگیرد تا بلکه بالاخره فوکوس مناسب را برای سوژه غیرساکن و بینظم خود پیدا کند، به احتمال زیاد به خواسته خود می رسد. ثبت صدها عکس پیاپی برای رسیدن به یک عکس دلخواه که همه متغیرها در آن به درستی تنظیم شده باشد، کار مرسومی در بین عکاسان است و هیچ عکاسی آن را کاری بی هدف نمیداند؛ بلکه از نظر آنها این کار درواقع تلاشی برای غلبه بر شلوغی و نابسامانی است.
چرا عکاسها نمیتوانند از ابزار دیگری برای غلبه بر عمق کم میدان استفاده کنند؟ اگر دیافراگم دوربین توانایی کوچک شدن نامحدود را داشته باشد، چرا عکاس نباید بتواند فقط با دیافراگم f/96 عکاسی کند تا به عمق بیشتری دست بیابد؟ پاسخ این است که نور به خاطر شکستی که تجربه میکند، در این شرایط به خوبی ثبت نمی گردد.
شکست نور چیست؟ اصولا، هنگامی که نور از میان یک دریچه مانند دیافراگم دوربین میگذرد، تغییر مسیر میدهد؛ درست مثل رفتار امواج آب در آزمایشهای تشت موج. هرچه این دریچه کوچکتر باشد، نور هم بیشتر میشکند تا در نهایت، روی فتوسایتهای (حسگرهای کوچک تشخیص دهنده نور برای هر پیکسل) مجاور روی حسگر بپاشد. این رنگ آمیزی خارج از خطوط را در منتهیالیه هر کدام از اشعههای نور به سادگی میتوان مشاهده کرد.
یک مثال عالی از این مورد لنز MP-E 65mm f/2.8 1x-5x کانن است که با بزرگنمایی 5x و گشودگی دیافراگم f/16 تنظیم شده است. نموداری در صفحه هشتم راهنمای این لنز درج شده است که نشان میدهد چگونه دیافراگم «تنظیم شده» را باید به یک دیافراگم «مؤثر و کارآمد» تبدیل کرد. چرا که بزرگنمایی لنز هم روی این تنظیمات تأثیر میگذارد. با توجه به متغیرهای بالا میتوان موقعیتی را تصور کرد که عکاس در واقع با دیافراگم f/96 عکاسی میکند، ولی شکست نور باعث میشود که عکس تبدیل به اثری آشفته و ناشفاف شود.
ماشین حساب های آنلاینی برای محاسبه شکست نور وجود دارند که کارکرد آنها، بررسی این موضوع است که آیا عکاس برای رزولوشن تصاویر خود محدودیت ایجاد میکند. اما این نکته را هم باید به خاطر داشت: هرچه عکاس به سوژه خود نزدیکتر شود، افزایش عمق میدان دردسرساز تر خواهد شد. چرا که با بیشتر شدن بزرگنمایی، دیافراگم دوربین به میزان محسوسی کوچکتر میشود و کارایی خود را از دست میدهد.
اگر امکان غلبه بر فیزیک نور وجود ندارد، حداقل میتوان آن را دور زد: یعنی باید از تکنیک انباشته سازی / استکینگ (stacking) استفاده کرد. با ترکیب برشهای باریکی از فوکوس که کمی همپوشانی دارند، میتوان تصویری ترکیبی با عمق بیشتر در مراحل پسا پردازش ایجاد کرد.
بعضی از موضوعات مانند قطرههای آب به ثبت ۲ تا ۱۵ عکس نیاز دارند؛ اگر عکاس با سوژههای کوچکتری مانند ذرات برف سروکار دارد، باید ۴۰ عکس پیاپی ثبت کرد تا به نتیجه دلخواه رسید. به خاطر داشته باشید که نیازی نیست شما همه عکسها را با فوکوس بگیرید، بلکه باید ابزاری در اختیار داشته باشید تا بتوانید در مراحل پس از پردازش، بیشترین نتیجه را از تلاشتان بگیرید.
حتی به نرم افزاری اختصاصی برای انجام این کار نیز نیاز نیست، فتوشاپ بهترین ابزار ممکن است و اخیرا هم شرکت ON1 Photo RAW اقدام به اضافه کردن ویژگی فوکوس استاکینگ به مراحل پردازشی RAW خود کردهاند. آنها این کار را تنها با معرفی یک رابط کاربری ساده و آسان انجام دادهاند.
باز هم مانند همیشه، فناوری جدید امکانات بیشتری را برای غلبه بر برخی محدودیتهای خاص مهیا کرده است. مثال جالبی که در این زمینه میتوان زد، استفاده از حالت «وضوح بالا» با امکان تغییر حسگرها است که در برخی دوربینهای بدون آینه مشاهده میشود. اگر یک تصویر ۲۰ مگاپیکسلی میتواند نیازهای شما را برآورده سازد، اما لومیکس S1R (دوربین Lumix S1R) قابلیت ثبت تصاویری ۱۸۷ مگاپیکسلی را دارد، میتوان از سوژه فاصله گرفت. این کار به طور ذاتی عمق بیشتری به میدان میبخشد و میتوانید آن را کراپ کنید و باز هم به نتیجه ای درخشان دست یابید.
افزایش اطلاعات فنی و جزئیات گیج کننده، بحث را پیچیده خواهد کرد، پس بهتر است جنبه هنری سبک عکاسی ماکرو را مد نظر قرار دهیم. داستان گویی؛ این باور که عکسهای حاوی نوعی روایت در حقیقت حرف چندانی برای گفتن ندارند، موافقان زیادی دارد و نکته در اینجا است که پایانی برای روشهای خلق قصههای فانتزی در قلمروی سبک عکاسی ماکرو نیست.
میتوان به گوشه و کنار باغ ها خیره ماند و داستانهای آن را کاوید؛ مثلا داستان حشراتی که مشغول تعامل با محیط اطراف خود هستند، یا گذر فصلها و رسیدن از شکوفهها به گلهای خشک شده، یا اینکه میتوان فقط از بالا به زمین زیر پای خود تماشا کرد تا جهان را از دید یک گل کشف کرد. پیش از آنکه دوربین را بردارید و جهان را از دریچه های آن نگاه کنید، تلاش کنید تا جهان را از زاویه ای جدید بنگرید تا داستانی پیدا کنید که ارزش ثبت شدن به وسیله لنزهای دوربین را داشته باشد.